خدایا
می دونم که می تونم
چون قبل از این هم بارها توانستم
خدایا
یه نگاه تو مهم است
نه نگاه هیچ موجود قابل تصور دیگری
خدایا
خوش به حال آنکه نظر تو برایش مهم است و دیگر هیچ
خدایا
یه زمانی از توفیق خیلی حرف می زدم پس چه شد؟
چرا فراموشکار و غافل شدم؟
خدایا
یه نگاهی
یه نگاهی که خرابه دلم
واقعا خوش به حال بعضی ها
از دور که می بینیشون خوشحال میشی
از در که وارد میشن همه شاد میشن
باهاشون حرف می زنی بال در میاری
اون قدر روحیات مثبت در اون ها نهادینه شده که جزو کاراکتر اونا شده
...
کاش وجود من هم تا این حد مثبت باشه
برخی بدون تلاش، بدون حرکت، بدون هدف
در توهم روزهایی بهتر گرفتار شده اند
داشتن توهم روزهایی بهتر، غلط است
وقتی امروز تو ذره ای با دیروزت تفاوت ندارد، چه روز بهتری را می طلبی؟
...
عشق را دست کم نگیریم
عشق را عادی نبینیم
عشق را اینگونه نبینید
عشق به یک کار
عشق به یک هدف
عشق به یک نقطه آرمانی
چه ها که نمی کند
چه امور تاریخی که نمی سازد
...
عشق است که می کشاند
عشق است که می رباید
عشق است که مردان بزرگ و زنانی فداکار در دوران ها به جا گذاشته است
...
عشق را کوچک نبین
عشق را حقیر نبین
عشق را مسخره نبین
...
چه تضاد سخت و سنگینی است
بین خوبی ها و نیکی هایی که در درونت احساس می کنی
و
پلیدی هایی که در اجتماع می بینی
در جنگ بین خوبی ها و بدی ها
خوش به حال آنانکه نیکی هاشون برنده میشه
شیطان ها زمانی جولان می دهند که فرشته خوها سکوت کنند.
