صدای اذان بود
اذان مغرب
هوا تاریک
بچه ها تو کوچه بازی می کردن
مردم در حال رفتن به مسجد
من
در حال پیاده روی بودم
دلم بدجور بی قرار بود
تب و تابی تو دلم
ندایی در دلم
گمشده ای رو صدا می زد
ما که از نزدیک ندیدیم ولی دورا دور خیلی شنیدیم و حس کردیم
به نظر می رسد بزرگان در خلوت خود
اساسی کتاب می خوانند
با متن کتب حسابی انس می گیرند
خیلی می اندیشند
می اندیشند به هر سطر، گفته و ناگفته
زیبا می نویسند و زیاد هم می نویسند
می نویسند و می خوانند و آن قدر این کار را تکرار می کنند تا بالاخره راهی نو در می یابند
بعید است بتوان کسی را پیدا کرد که روزی ۵۰ تا ۱۰۰ صفحه کتاب می خواند و به جایی نرسیده است
نفسِ عمل کتاب خواندن و مطالعه موجب زایایی و تولید محتوایی است
ایده ها حین کتاب خوانی به ذهن می رسند
نقشه های بزرگ برای آینده همراه با کتاب خوانی به سوی ما می آیند
حرکت های کوچک و بزرگ در جوامع همگی ریشه در کتاب خوانی دارند
از همه مهم تر، بر عکس تفکر خیلی ها، کتاب خواندن عملی بسیار سخت و طاقت فرسا است که به تمرکز، اراده و دست گذاشتن روی همه ی جذابیت های ظاهری دنیای اطراف دارد، بنابراین کسی که در دنیای کتاب خوانی فعال است قطعا آدمی قوی است و پر از اراده
خودم به شخصه، اندک چیزی که این روزها دارم از مطالعات غیردرسی است و
ای کاش مطالعه ی خارج از چارچوب مدرسه ودانشگاه من بیشتر بود
و اینکه ای کاش زودتر از این ها به قانون روزی ۵۰ تا ۱۰۰ صفحه مطالعه پی می بردم
آینده چیزی جز آنچه خود ما می سازیم نیست
کافیست همه ما به توانایی خود برای تغییر اوضاع واقف شویم
البته بدیهی و تکراری است که هر کسی خودش تغییر نکنه و رو خودش سرمایه گذاری نکنه، عملا کارهای دیگرش هم بی فایده و دنده معکوسه
کتابی مربوط به دورانی که سخنرانی و کتاب انگیزشی خاصی وجود نداشته
کتابی که به نظر می رسه با نیت جذب پول و فروش نوشته نشده و این رو از کلام ناب نویسنده میشه فهمید
کتابی فوق العاده که آغازگر جریانی درونی در بسیاری از افراد موفق امروز جامعه ما بوده
کیم وو چونگ بارها در متن کتاب تاکید کرده که چقدر خوش بینی، تلاش و خسته نشدن در موفقیت تاثیر داره
