عرق ریختن با عشق

کارگرای قدیم خوب می فهمن اینو

عرق عشق و عرق ریختن با عشق

...

کسانی که هر سختی رو به جان می خریدن تا لبخند کسی رو ببینن

...

موفقیت واقعی تو

موفقیت واقعی تو این است که چقدر توانسته ای به موفقیت و پرواز دیگران کمک کنی

دل سوزی

یه زمانی بود واژه دلم سوخت رو زیاد می شنیدیم

دلسوزی ها بیشتر بود

ولی امروزه

همسایه از همسایه خبر نمی گیره

برادر با برادر قطع رابطه است

کسی از حال دیگری نمی پرسه

اگه

یه بچه کوچیک تک و تنها تو ساختمون گریه کنه

مثل قدیم کسی تحویلش نمی گیره

...

طاقت نمیارم اشک کودکی رو یه لحظه ببینم

...

شنیدن صدای خنده مردم زیباترین سمفونی دنیاست

به بهانه تولد فرزندم، فرحان

پسرم فرحان

با نگاه معصومانه و چشمان تو

عهدی بستم

که در شعار ساده

و در عمل عجیب سخت است

...

خیلی سخت

...

و اون عهد چیزی نیست جز این که

درآمدم حلال حلال باشه

بدون ذره ای نارضایتی دیگری

...