ایران

من ایرانی هستم

و ایران را دوست دارم

 

هیچگاه نزد کسی از ایران بد نخواهم گفت

 

تفکر

ای کاش

لحظه ای تفکر می کردیم

فقط لحظه ای

...

اما نمی خواهیم که فکر کنیم

مغزها را کنار گذاشته ایم

به کتاب و نوشتن پناه ببرید

من قول می دهم

اعتماد کنید

و باور داشته باشید

 

در شادی و غم

در امید و ناامیدی

به کتاب خوانی و نوشتن پناه ببرید

 

 

اخبار بد

می دانیم اخبار بد از هر طرف می رسد

همه منتظرند و بلاتکلیف مانده اند چه کنند

 

ولی

شما خود را نبازید

آن ها که روحیه بهتری داریم و مشکلات کمتر

باید خود را محکم نگه داریم تا بتوانیم ضعیف تر ها را دریابیم

اگر همه رها کنیم و دست بکشیم، همه نابود می شوند

 

وقتی جایی گندی بالا میاد

یکی فرار می کنه

و یکی مردونه می ایسته و به کام آتش میره

 

لذتی که تمامی ندارد

خیلی لذت بخش است 

وقتی قلمی برمی داری و یک سررسید یا دفتر نو

و سایت مفیدی را از روی لپ تاپ به کاغذ منتقل می کنی

 

انگار نوشته های خشک و بی روحِ روی صفحه لپ تاپ رو زنده می کنی

هر قدر فناوری جلو بره، باز هم لذت قلم و کاغذ چیز دیگری است

 

امتحان کنید

قلم را بردارید و بنویسید

شهر ما

نوجوان که بودم چقدر این رو با خودم می خوندم ولی به حال این روزهای کشور شبیه تره

 

شهر ما تا دور دوراش

بیابون و بیابونه

 

تشنه ی بارونه و 

ابرای اون بی بارونه

بحران ها

بحران ها اگر چه روح آدم را می شکنند

اما

دل ها را انسانی تر و نزدیک تر می کنند

نخبه

چه راحت از دست دادیم

چه راحت از دست می دهیم

چه راحت و چه راحت

 

نخبه ای که باید به چشم می کشیدیم و روی سر می گذاشتیم

نخبه ای که باید می پرستیدیم