ارتباطات
خیلی از ارتباطات رو همین لحظه هم اگه قطع کنی، دیره
فقط دارن ازمنه(زمانیات) تو رو هدر میدن و بس
- ۰ نظر
- ۲۵ فروردين ۹۹ ، ۱۷:۴۸
- ۱۱۲ نمایش
خیلی از ارتباطات رو همین لحظه هم اگه قطع کنی، دیره
فقط دارن ازمنه(زمانیات) تو رو هدر میدن و بس
«نوازنده باید بنوازد، نقاش باید نقاشی کند و شاعر باید بسراید تا با خود در آرامش کامل باشد. انسان چیزی را که میتواند باشد، باید باشد.»
آبراهام مازلو
آدم هایی که با کتاب خوانی قهر کرده اند، در رنجی ابدی بسر خواهند برد.
خواندن و نوشتن تمرین صبر هستند
از بی حوصلگی به گوشی و اینترنت پناه نبریم
به خواندن و نوشتن پناه ببریم
پس از آنکه آپولو ۱۱ با رفتن به ماه دنیا را شگفتزده کرد، شش مأموریت دیگر هم انجام شد و آپولو ۱۷ آخرین سفر فضایی به ماه بود.
اما دیگر گیرندههای فرهنگی مردم خاموش شده بود. سفر دوباره به ماه، گردش به دور آن و بازگشت موفقیتآمیز به زمین شگفتی گذشته را نداشت.
و حالا معجزه اینترنت که میلیاردها انسان را به یکدیگر متصل کرده، بهتدریج برای بسیاری از ما به پدیدهای بدیهی تبدیلشده؛ عادی شدن این پدیده در کمتر از یک نسل رخ داده است.
آیا تعجب میکنید از اینکه پستهای فیسبوکی فوقالعاده و توییتهای هوشمندانهتان هر روز کمتر از قبل لایک میشوند؟
«حرف نزن مگر آنکه بتوانی سکوت را ارتقاء دهی.»
-ضربالمثل نیو اینگلندی
۱-خیلی راحت تحت تأثیر تبلیغات و Propaganda قرار می گیرند؛
۲-حرف های تکراری می زنند؛
۳-دایره ی واژگان آنها بسیار محدود است؛
۴-خود را نمی شناسند؛
۵-با هیجان و احساس زندگی می کنند؛
۶-بخش استدلالی ذهن آنها تقریباً تعطیل است؛
۷-استعداد پوپولیست شدن را پیدا می کنند؛
۸-قوای عقلی آنها پرورش نیافته است؛
۹-بر آنچه می گویند خیلی کنترل ندارند؛
۱۰-گوش کردن به دیگران را نمی آموزند؛
۱۱-مستعد پذیرش شایعات هستند؛
۱۲-اهمیت متفاوت بودن انسانها را کشف نمی کنند؛
۱۳-مغز، حالت سولفاته پیدا می کند؛
۱۴-غلظت یادگیری آنها به شدت کاهش می یابد؛
۱۵-فرصت فکر کردن در زندگی را از دست می دهند؛
۱۶-با واژه «انتقاد» بیگانه اند؛
۱۷-زمینه های تداوم اقتدارگرایی را فراهم می آورند؛
۱۸-حرف های نسنجیده زیاد می زنند؛
۱۹-منافع خود را به خوبی تشخیص نمی دهند؛
۲۰-با واژه «مشورت» ناآشنا هستند؛
۲۱-حکومت ها را خوشحال می کنند؛
۲۲-باعث می شوند که نظام حزبی در یک کشور شکل نگیرد؛
۲۳-زود عصبانی می شوند؛
۲۴-از حقوق شهروندی خود و دیگران ناآگاه هستند؛
۲۵-برای رشد فکری و شخصیتی، احساس نیاز نمی کنند؛
۲۶-در همه زمینه ها، اظهار نظر می کنند؛
۲۷-راحت بر دیگران القاب می گذارند؛
۲۸-تفاوت بین توهم و غیرتوهم را نمی دانند؛
۲۹-تعریفشان در خصوص زندگی، از غرایز انسانی فراتر نمی رود؛
۳۰-نمی دانند جهل چیست.
جیم ران میگوید: شخصیت ما میانگین شخصیت پنج نفری میشود که بیشترین وقت خود را با آنها میگذرانیم.
میخواهم این جمله را وام بگیرم و آن را به دنیای خواندن و نوشتن تعمیم بدهم:
احتمالاً سطح مهارت نویسندگی ما، میانگین آثار نویسندگانی میشود که بیشترین وقت را به مطالعه نوشتههایشان اختصاص میدهیم.
نویسندگانی که زمان و انرژیمان را صرف مطالعه آثارشان میکنیم، از مهمترین انتخابهای ما هستند.
ما شبیه همان کسانی مینویسیم که آثارشان را میخوانیم.