روزهایی که حالم خیلی خوبه
۲۲
بهمن
بعضی روزها با حالِ خیلی خوبی بیدار می شم
صبح زود، هوای خوب، حالِ خوب
سر صبحی تا کارِ دیگه ای پیش نیومده و دغدغه ی خاصی ایجاد نشده، سر به یک کتاب فروشی بزرگ می زنم
یکی یکی قفسه ها رو با دقت نگاه می کنم و دنبال شکار می گردم
مثل بچه هایی که مادرشون رو تو یک بازار شلوغ گم کردن دنبال کتابی می گردم که حرفی برام داشته باشه
حرفی تازه، حرفی نو، حرفی جدید
حرفی تاثیر گذار، حرفی که دلم رو به لرزه در بیاره
ناگهان
کتابی پیدا می کنم که همین ویژگی ها رو داره
بلافاصله برش می دارم و می خرم
بیرون از کتاب فروشی، تو ماشین شروع می کنم به خوندن
با دقت تمام می خونم
خط به خط می خونم
دور جملات مهم خط می کشم
عبارات اساسی رو جدا می کنم
یادداشت بر می دارم
قسمت های موندگارش رو می نویسم
با متن کتاب ارتباط برقرار می کنم
سعی می کنم باهاش انس بگیرم
خودم رو جای نویسنده کتاب تصور می کنم
کلمات رو با لذت می خونم و حس می گیرم
سعی می کنم از هیچ صفحه ای با بی تفاوتی نگذرم
وقتی که اون کتاب به پایان می رسه، اتفاقات خیلی زیبایی برام افتاده که تا مدت ها ادامه داره تو زندگیم
- ۰ نظر
- ۲۲ بهمن ۹۷ ، ۲۲:۱۶
- ۴۳۹ نمایش