این رشته ی شماست

ما انتظار داریم، یه جور دیگه هم انتظار داریم

از کسانی که رشته ای را تحصیل کرده اند و در زمینه ی آن رشته سواد دانشگاهی دارند...

که خیلی بهتر از مردم عادی، خیلی دقیق تر از دیگران، قوانین و قواعد مربوط به آن حوزه را رعایت کنند

همه تعجب می کنند از

آنکه مدیریت خوانده ولی ساده ترین اصول مدیریت را زیر پا می گذارد

آنکه علوم سیاسی خوانده ولی ساده ترین اصول دیپلماسی را به کار نمی برد

آنکه ریاضی خوانده اما ذره ای سواد عددی را در زندگی نمی تواند استفاده کند

این را نمی توان از ضعف سیستم آموزشی دانست

بلکه این بی توجهی خود ما را می رساند

بی انگیزه شدی و ناامید؟

بی انگیزگی و ناامیدی همه وجودم و زندگی من رو فرا گرفته بود.

حتی دلم نمی خواست برم سر کار. دلم نمی خواست برم خونه پیش خانوادم.

دلم می خواست کلاس هام رو تعطیل کنم و دیگه ادامه ندم.

...

تا اینکه

...

یکی از مدیران موفق و قدیمی کشور رو ملاقات کردم(از اون مدیر باحالا که تربیت شده واقعی هستند)

گفتم هیچ امیدی برای ادامه ندارم، هیچ امیدی، کاش تموم شه همه چی راحت شم

...

جواب عجیبی داد

گفت: اگه امروز ظهر هنگام رفتن به خونه متوجه بشی جاده برگشت بسته شده، گریه می کنی و می زنی تو سرت؟ یا راه دیگه ای برای رفتن به خونه پیدا می کنی؟

گفتم: قطعا هر طور شده راه دیگه ای برای رفتن به خونه پیدا می کنم و محاله یک دقیقه دور از خانوادم طاقت بیارم.

گفت: زندگی هم همینه. عبور از شرابط سخت و سنگین تحریم ها هم همینه. 

هر طور شده باید راهی پیدا کنیم نه اینکه شب و روز بنالیم و خودمون رو ببازیم.

استاد و کلاس

وقتی کلاس رو به دلیل اینکه تعدادی از دانشجوها غایب هستند تشکیل نمی دهی، در واقع به آن ها که نیامده اند احترام گذاشته ای

و این بی انصافی است

کسی که خودشو به سختی رسونده، کار درستی کرده

نه اونی که کلاس رو نادیده گرفته

چشم و نگاه

مدیران قدیمی و سنتی همچین بی راه هم نمی گفتن که

اکثر احساسات، حالات روانی و عکس العمل های یک نفر رو میشه از حالات نگاه و چشم هاش فهمید

نیمه بهمن تا نیمه های اسفند

شما هم اینجوری هستین؟

بهمن و اسفند رو بیشتر از خود عید نوروز دوس دارین؟

برای من بهمن و اسفند مثل عصر پنج شنبه هستن

دیدین عصر پنج شنبه از خود جمعه بهتره؟

انتظار کشیدن برای یک اتاق خوش، زیباتره از خود اون اتفاق

عجیب غریب

دنده معکوس حرکت می کنیم؟!

اگه آدم ها رو از گذشته تا امروز بررسی کنیم

به نظرمون می رسه هر چه به جلو میایم از نظر فکر، بینش، اهمیت دادن به اخلاق و انسانیت پسرفت کردیم!

مثل فیلمی می مونه که آدم دلش می خواد برعکس کنه و از آخر به اول ببینه

از آخر به اول این فیلم خیلی زیباتره

از الان شروع بشه تا برسه مثلا به زمان انسان های اولیه که خیلی مفاهیم رو ارزش قائل می شدن حداقل

سررسید یا دفترچه یادداشت همراه داشته باش

هم تو ماشین، هم تو خونه

...

چندین خودکار، چندین سرسید و چندین دفترچه یادداشت 

دم دست بگذار

کمک می کنه، خیلی کمک می کنه

...

به ثبت ایده ها، به از دست نرفتن فرصت ها و فکرها

نوشتن آنچه به ذهن می رسه، بلافاصله و بی معطلی، اگه هیچ نفعی نداشته باشه حداقل کمک می کنه به تخلیه ذهن، تمرکز و پرهیز از حواس پرتی

حرص خوردن نداره

زیاد روبرو شده اید

با آدم های بدجنس، پلید، بدذات

کسانی که شما رو اذیت می کنن

دردسر ایجاد می کنن

روحتون رو عذاب می دهند

...

راه حل؟

حرص خوردن؟ نه اصلا

صبر؟ نه اصلا

اذیت شدن؟ نه اصلا

...

هر وقت با این مدل آدم های کثیف و پلید روبرو شدی با خودت بگو:

تو درگیر نشو و خودت رو اذیت نکن، جواب بی دین رو یه روزی لامذهب میده

یه روزی گیر یکی صد برابر بدتر از خودش میفته و حالش جا میاد