انقلاب گردی و یافتن کتاب

بیا گذشته ها را اگر دوست داریم در آینده تکرار کنیم. در آینده زنده کنیم. قراول آثار گذشته بودن دلخوشی بی‌ربطی‌ست. بگذار گذشته، به این وضع و صورت، اصلا وجود نداشته باشد.

-بهمن فرسی. رمان شب یک شب دو

 

 

انقلاب‌گردی خونم پایین آمده بود و با اینکه کلی کار داشتم توی دفتر، تاب نیاوردم و انقلاب پیاده شدم.

اول مثل همیشه رفتم کتابفروشی جیحون، توی جیحون همیشه چند کتاب تازه پیدا می کنم.

 

جیحون یکی از بهترین کتابفروشی‌های انقلاب است. کیفیت چیدمان، رفتار مناسب فروشندگان و کامل بودن کتاب‌های مدیریتی و روانشناسی آن، باعث شده جیحون را به دیگر کتابفروشی‌ها ترجیح بدهم.

البته برای خرید کتاب‌های داستانی به فروشگاه بی نظیر چشمه در کریمخان می‌روم.

 

شاهین کلانتری (اینجا)

کشش نده

کشش نده

اذیت نکن

منبر نرو

 

فرمول موفقیت رو در یک کلمه بگو!

 

باشه 

کوتاه ترین فرمول موفقیت این است:

از موبایل تا می توانی فاصله بگیر! بخصوص وب گردی های خزعبل و جفنگ!

چرا نوشته ها ضعیف تر شده اند؟

جای تعجب نیست که نمونۀ بارز ادبیات دوران ما «سِبُک» و آسان شده است که بی‌رودربایستی اعلام می‌کند هدف اصلی و در واقع یگانه هدفش، سرگرم کردن خواننده است؛ اما بهتر است روشن‌تر حرف بزنم:

 

من به‌هیچ‌وجه نویسندگان این ادبیات سرگرم‌کننده را محکوم نمی‌کنم، چون به‌رغم کم‌مایگی متنی که می‌نویسند، نویسندگانی به‌راستی چیره‌دست‌اند.

 

اگر امروز کم‌تر نشانی از آن بی‌پروایی و خطر کردن‌های خاص جویس و وولف و ریلکه و بورخس می‌بینیم، همه‌اش را نباید به گردن نویسندگان بگذاریم.

 

چون آن تلاش خستگی‌ناپذیر که حاصلش آثاری است که از خواننده‌ می‌خواهد به‌اندازۀ نویسنده تمرکزی هوشمندانه از خود نشان دهد، نه‌تنها در فرهنگ پیرامون ما هواداری ندارد بلکه اغلب مردود شمرده می‌شود.

 

امروز خوانندگان، کتاب‌های ساده‌ای را می‌پسندند که سرگرمشان بکند و این تقاضا با نیرویی که دارد بدل به انگیزۀ اصلی نویسندگان می‌شود.

 

 

ماریو بارگاس یوسا

لینک میبع اینجا

تعارف نداریم

آدمیزاد خود به خود به مست میانبر و راه آسان تر می رود.

و از سختیِ هر کاری فراری است.

 

تعارف نداریم هر کاری چه فکری باشه چه جسمی

اگر بناست جدی و منظم انجام شود، همت و توان جسمی و ذهنی بسیاری می طلبد.

اخراج

هر اخراج شدنی، ورودی به دنیایی دیگر است. 

 

برگرفته از جمله تام استوپارد

ناممکن

شیفته ی کسانی هستم که آرزومند ناممکن اند.

 

گوته

وقت

وقت را غنیمت دان آن قدر که بتوانی

 

حاصل از حیات ای جان این دم است تا دانی

 

 

غزل ۴۷۳ از دیوان حافظ

دلت گرفته؟

دلت گرفته؟

هوا ابری است و حس هیچ کاری نیست؟

 

حافظ بخوان

نیما بخوان

شاملو بخوان

اصلا حسش رو نداری؟

 

اشعار حافظ رو با صدای شاملو 

یا آلبوم حافظ خوانی فرامرز اصلانی رو گوش بده