فرید آقاجانی

شناخت به عمل فکری یا فرایند بدست آوردن دانش و فهم از طریق تفکر، تجربه، و حواس گفته می‌شه. در روان شناسی منظور از شناخت، عملکردهای (functions) روان‌شناختی فرد هستش.شناخت به توصیف، اکتساب، ذخیره‌سازی، تبدیل، و مورد مصرف قرار دادن دانش می‌پردازه. عوامل مختلفی مثل احساس و ادراک، حافظه، زبان، استدلال، و تصمیم‌گیری از جمله فرایندهای ذهنی هستن که در مراحل گوناگون شناخت دخالت دارن. 

روانشناسی شناختی از رویکرد گشتالتی بوجود اومده رویکردی که توجه اصلیش معطوف به توجه و حل مسئله هست. رویکردی که بنیانگزارش کافکا، کهلر و ورتهایمر بوده و طبق این نظریه رفتار در یک محیط معینی اتفاق میفته و هم ویژگی های آزمودنی و هم ویژگی های محیطی رو باید در نظر گرفته بشه. پس به اعتقاد بنیانگزار های این مکتب تجربه (تاثیر محرک های بیرونی و درونی روی ارگانیزم) های ادراکی مبتنی بر طرح هایی هستن که محرک ها و سازمان تجربه اونارو شکل میده. گشتالت هم از نظر لغوی به معنی طرح، قالب، شکل و فرم بود.